.•*.•*.•*حدیث عشق*•.*•.*•.

آه ای سفر کرده چه می توان گفت وقتی قلب من از جنس آیینه است و دستهای سرد تو خالی از عشق

.•*.•*.•*حدیث عشق*•.*•.*•.

آه ای سفر کرده چه می توان گفت وقتی قلب من از جنس آیینه است و دستهای سرد تو خالی از عشق

من و دلم

خواستم عشق رو تو دستام بگیرم، ولی جا نشد.

پس گذاشتمش تو جیبم ولی جا نشد.

درکیفمو باز کردم، ولی جا نشد.

تصمیم گرفتم ببرمش تو اتاق، ولی جا نشد.

بنابراین یه خونه براش گرفتم، ولی جا نشد.

با خودم گفتم: یه باغ! آره! ولی جا نشد.

حتما تو کره زمین جا میشه، ولی جا نشد.

پس گذاشتمش تو قلبم، حالا دیگه جاش خوبه خوبه.

تازه می فهمم این که می گن دل آدم می تونه از دنیا هم بزرگتر باشه یعنی چی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد